محل تبلیغات شما



زیارت جامعه کبیره
بسم الله الرحمن الرحیم
زیارات جامعه گویند چراکه مختص به زمان یا مکان یا فرد خاصی نمیباشد.
دو زیارت جامعه مشهورند:
۱. زیارت جامعه کبیره
۲. زیارت جامعه صغیره
زیارت: 
برقرار کردن ارتباط قلبی با حجت خدا. برقراری خویشتنِ خویش در حوزه‌ی ت فیض‌بخشی ت با امام. تجدید پیمان. بهر تشرف باطنی برای انبیاء و . .
فضیلت زیارت:
امام رضا(ع):وَ رَوَی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْوَشَّاءُ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
من لا یحضر، ج۲، ص۲۴۵.
* مشیخه: مشایخ یعنی اساتیدِ (أي: ناقلين) آن راوی، بعبارت دیگر آنهایی که سند به آنها برمیگردد.
دو زیارت جامعه صغیره و کبیره از حیث سندی
۱. اسناد جامعه صغیره

الف)عند زيارة جميع الأئمة ع عن الرضا ع
حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن علي بن حسان. عیون اخبار الرضا، مجلد ۲، جزء ٢، ص٢٧١.
ب)مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مَتٍّ الْجَوْهَرِیُّ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ. بحار، ج۹۹، ص:۱۲۷-۱۲۶.
ج)مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنِ الرِّضَا(ع).
الكافي، ج٤، ص: ٥٧٨-٥٧٧.
٢. سند جامعه كبيره
زيارة أخري جامعة للرضا علي بن موسي ع ولجميع الأئمة ع
حدثنا علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدَّقَّاق رضي الله عنه و محمد بن أحمد السِّنانِيّ و علي بن عبد الله الوَّرّاق و الحسين بن ابراهيم بن أحمد بن هشام المكتب قالوا حدثنا محمد بن أبي عبد الله الكوفي و أبو الحسين الأسدي قالوا حدثنا محمد بن إسماعيل المكي البرمكي قال حدثنا موسي بن عمران النخعي قال قلت لعلي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب ع علِّمْني يا ابن رسول الله قولا أقوله بليغا كاملا
إذا زرْتُ واحدا منكم فقال إذا صرت إلي الباب فقف واشهد الشهادتين و أنت علي غُسل فإذا دخلت ورأيت القبر فقف وقل الله أكبر ثلاثين مرة ثم امشِ قليلا وعليك السكينة والوَقار وقَارِبْ بين خطاك ثم قِف وكَبِّر اللهَ عز و جل ثلاثين مرة ثم ادْنُ من القبر وكبر الله أربعين مرة تمام مائة تكبيرةٍ ثم قل السلام عليكم يا أهل بيت النبوة وموضع الرسالة ومختلف الملائكة . .
عیون أخبار الرضا ع، مجلد ٢، جزء ٢، ص: ٢٧٣-٢٧٢.

استاد داداش‌زاده


واو و یاء با حرکتش وقتی که عین الفعل بود
حرف ما قبلش صحیح و ساکن بالفعل بود

 

با توکل، ذکر بسم الله رحمن رحیم
حرف عله، حرکتش را ما به قبلش می‌دهـیم

واو و یاء مضموم یا مکسور، عین و یا که لام
در مـیان واژه، قبلش حـرکتی افتد به دام

حرکت این حرف هـم مضموم یا مکسور بود
بعد سلبش حرکت عله به سویش پر گشود

واو مضموم آخر یک واژه، قبلش ضمه هسـت
در نتیجه بر سر عله سکـون آمد نشست

یای با مضمـوم یا مکسور پشتش کسره داشت
آخـر واژه که شـد بایـد س بر آن نگاشت

واو ساکن بود و در ما قـبل خود مکسور داشت
قلب بر یاء گشت، آری در دل خود شور داشت

واو لام الفعل باشد کسره در پـشت سرش
قلب بر یاء می‌شود قطعا جواب آخرش

واو لام الفعل و حرف چارم و بعد از چهار
قبل از آن مفتوح، جای واو حالا یاء گذار

یاء که  فاء الفعل و ساکن قبل آن مضموم شد
پس به شـکل واو در این قاعده محکوم شد

واو و یاء با حرکتش، ما بعـدِ فـتحه، غیر فا
حرکتش عارض نباشد، می‌شود قلب به آ

هر کجا دیدی الـف ماقبلْ مضموم آمده است
قلب بر واوش کن و این شکل مرسوم آمده است

هر کجا دیدی الف مـاقبلْ مکسور آمده است
قلب بر یائش کـن و این قول مذکور آمده است

تا صحیح و عله‌ی قبلش، س را صاحب است
هر دو در یک واژه، حذف حرف علّه واجب است

شعر استاد عزیز محمد مهدی حبیبی

* در اینجا به جهت ضرورت شعری آ» آورده شد چرا که مراد همان الف» است.


#سیل_آخرامان
#پاسخ_شبهات


✅ لا نعلم خلافا: یعنی تا آنجا که ما اطلاع داریم، خلافی در مسئله نیست ولی نفی خلاف هم در واقع نمی کنیم.

 

✅ لا خلاف: یعنی ما یقین داریم که مخالفی در مسئله نیست، و لو همه تصریح به وفاق ندارد تا موافق باشد و اجماع حاصل شود.

 

✅ اجماع: یعنی ما علم داریم به اتفاق كل، که همه علما تصریح به وفاق دارند. پس اجماع از عدم الخلاف بالاتر است.

 

شرح علی محمدی بر اصول فقه، ج۱، ص۲۹



* به دعای گربه سیاه، باران نمی‌بارد.
﴿ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی‏ ضَلالٍ﴾ (رعد/14)
و دعای کافران جز در گمراهی نیست (و مستجاب نمی‌شود).
 
* مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد.
﴿وَ أَن لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾ (نجم/39)
برای انسان جز آنچه كه سعی كرده نیست.
 
* آب، آبادانی می‌‌آورد.
﴿وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیّ﴾ (انبیاء/30)
و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم.
 
* خوبی را با خوبی باید پاسخ داد.
﴿هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَان﴾ (الرحمن/60)
آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟
 
* انگشت حسرت به دندان گرفتن.
﴿وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ﴾ (فرقان/27)
(در روز قیامت) ستمکار، دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می­گزد.
 
* شکر نعمت ، نعمتت افزون کند.
﴿لئن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ﴾ (ابراهيم/7)
اگر سپاسگزارى كنيد، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد.
 
* هر چه كنی به خود كنی گر همه نیک و بد کنی.
(إنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا﴾ (إسراء/7)
اگر نيكى كنيد نيكى به خود كرده ‏ايد و اگر بدى كنيد از آن خودتان است.
 
* برادر را به جای برادر نمی­گيرند.
﴿وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ (زمر/7)
و هيچ گنهکاري گناه ديگري را بر دوش نمي­کشد.
 
* درگذر تا از تو درگذرند.
﴿وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ﴾ (نور/22)
آنها بايد عفو کنند و چشم بپوشند؛ آيا دوست نمي داريد خداوند شما را ببخشد؟
 
* بی‌گدار به آب نزن.
﴿وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة﴾ (بقره/195)
و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید.
 
* حرف های بزرگتر از دهان زدن.
﴿کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا﴾ (کهف/5)
بزرگ است سخنی که، از دهان هایشان خارج می‌‌شود. جز دروغ نمی ­گویند.
 
* با هر سختی آسانی است.
﴿إنَّ مَعَ الْعُسرِ یُسراً﴾ (انشراح/6)
قطعاً به همراه سختی، آسانی است.
 
* از آنجا مانده و از این جا رانده.
﴿ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ﴾ (حج/11)
دنیا و آخرت را از دست داده است.
 
 * نه راه پس دارد نه راه پيش.
﴿فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَ لَا يَرْجِعُونَ﴾ (يس/6)
تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند.
 
* تخم مرغ ، شتر می‌‌شود.
﴿ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ الله﴾ (روم/10)
سپس، سرانجام کسانی که مرتکب اعمال بد شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند.
 
* خوشا آنان که دائم در نمازند.
﴿الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ﴾ (معارج/23)
آنها که پیوسته بر (حالِ) نمازشان هستند.
 
* صد چاقو بسازد يکيش دسته ندارد.
﴿أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ﴾ (نحل/76)
او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمي­دهد.
 
* ما را به خیر و شما را به سلامت.
﴿ذا فِراقُ بَینی وَ بَینِكَ﴾ (کهف/78)
اینجا محل جدائی من و تو است.
 
* كبوتر با كبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز.
﴿الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ﴾ (نور/26)
زن­های ناپاك و زشتكار، شایسته ی مردان ناپاكند و همچنین مردان ناپاك، شایسته ی ن ناپاكند. زن­های پاكدامن نیز، شایسته­ ی مردان پاكدامن، و مردان پاكدامن، شایسته­ ی ن پاكدامنند.
 
* جواب ابلهان خاموشی است.
﴿إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً﴾ (فرقان/63)
هنگامی كه جاهلان آنها را مخاطب می­سازند، سلام می­دهند.
 
* چو ایزد ببندد ز حكمت دری به رحمت گشاید در دیگری.
﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا﴾ (بقره/106)
هر آیه ­ای را كه منسوخ كنیم یا آن را متروك سازیم، بهتر از آن یا مثل آن را می­ آوریم.
 
* اندر پس هر گریه، دو صد خنده مهیاست.
﴿سَیَجعَلُ اللهُ بَعدَ عُسرٍ یُسراً﴾ (طلاق/7)
و خداوند بعد از سختی، آسانی قرار خواهد داد.
 
* با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ.
﴿أَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ﴾ (بقره/6)
آنها را انذار دهی یا ندهی (فائده ندارد و) آنها ایمان نمی ­آورند.
 
* واعظان كین جلوه بر محراب و منبر می­كنند چون به خلوت می­روند آن كار دیگری می­كنند.
﴿ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ﴾ (بقره/44)
آیا مردم را به خیر و نیكی سفارش می­ كنید و خودتان را فراموش می­ کنید.
 
* بلبلان خاموش و خر در عرعر است.
﴿اغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ﴾ (لقمان/19)
صدایت را پایین بیاور که زشت ترين صداها صدای خران است.
 
*کسی که خربزه می‌‌خورد پای لرزش هم می‌‌نشیند.
﴿مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِه﴾ (نساء/123)
هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر آن را می‌‌بیند.
 
* گربه دستش به گوشت نمی­ رسيد مي ­گفت بو می­ دهد.
﴿بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾ (يونس/39)
اين منکران انکار چيزی را می­کنند که علمشان به آن احاطه نيافته.
 
* چراغ خدا همیشه روشن است
﴿یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ یَأْبَى اللهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ﴾ (توبه/32) می‌‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خداوند نمی‌‌گذارد، تا این که نور خود را کامل کند.
 
* از ما گفتن، از شما شنیدن.
﴿ إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا﴾ (انسان/3)
براستی که ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.
 
 
* با هر دست بدهی از همان دست پس می‌‌گیری.
﴿وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ﴾ (بقره/272)
و هر خیری که انفاق کنید، به طور کامل به شما بازگردانده شود.
 
* از تو حرکت از خدا برکت.
﴿وَ مَن یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَ سَعَةً﴾ (نساء/100)
و هر کس در راه خدا هجرت کند، در زمین گشایشی فراوان و گشایشی در کار یابد.
 
* از کوزه همان برون تراود که در اوست
﴿ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِه﴾ (اسراء/8)
بگو: هرکس طبق ساختار روحی خود عمل می‌‌کند.
 
* بهشت را به بها دهند، نه به بهانه.
﴿تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن کَانَ تَقِیًّا﴾ (مریم/6)
این همان بهشتی است که به هر یک از بندگان خود را که پرهیزکار باشند به میراث می‌‌دهیم.
 
* زحمتشان بر باد رفت.
﴿مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَيْءٍ﴾ (ابراهيم/)
مَثَل کسانی که کافر شدند به پروردگارشان، اعمالشان همچون خاکستري است در برابر تند باد در يک روز طوفاني.
 
* بیدی نیست که از این بادها بلرزد.
﴿وَ لاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِم﴾ (مائده/54)
و از سرزنش هیچ سرزنش کننده­ای نمی‌‌ترسند.
 
* از محبت خارها گل می‌‌شود.
﴿إدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ﴾ (فصّلت/34)
بدی را با نیکی دفع کن، که در این صورت همان کسی که میان تو و او دشمنی است، چون دوستی صمیمی شود.
 
* ارمغان مور، پای ملخ است.
﴿وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاة﴾ (یوسف/8)
و سرمایه‌‌ای ناچیز آورده‌‌ایم.
 
* آشپز که دو تا شد، آش یا شور می‌‌شود یا بی نمک.
﴿لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا﴾ (انبیاء/22)
اگر در آسمان و زمین جز الله خدایان دیگری بود، قطعا تباه می‌‌شدند.
 
* چاه نکن بهر کسی اوّل خودت دوّم کسی.
﴿وَ لَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ﴾ (سوره فاطر/43)
و نیرنگ بد تنها دامن صاحبانش را می‌‌گیرد.
 
* خود کرده را تدبیر نیست.
﴿ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ﴾ (انفال/51)
آن به خاطر کارهایی است که از پیش فرستادید، و خداوند هرگز در حق بندگان، ستمگر نیست.
 
* نرود میخ آهنین در سنگ.
﴿وَ سَوَاء عَلَیْهِمْ أَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ﴾ (یس/10)
و برای آنها تفاوتی نمی‌‌کند که آنان را بترسانی یا نترسانی، ایمان نمی‌‌آورند.
 
* لالایی بلدی چرا خوابت نمی‌‌برد؟
﴿فَتَمَنَّوُا الْمَوتَ إن کُنتُم صادِقینَ﴾ (بقره/44)
آیا مردم را به نیکی فرمان می‌‌دهید و خود را فراموش می‌‌کنید؟
 
* گر ایزد ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری.
﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا﴾ (بقره/106)
هر آیه­ای را که منسوخ کنیم یا آن را متروک سازیم، بهتر از آن یا مثل آن را می‌‌آوریم.
 
* مور همان به که نباشد پرشویا این مَثَل: خدا خر را شناخت و شاخش نداد و همچنین: آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی یک شکم در آدمی نگذاشتی.
﴿وَ لَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ﴾ (شوری/27)
اگر خداوند رزقش را برای بندگانش زیاد کند، در زمین طغیان می‌‌کنند.
 
* اگر علی ساربان است می‌داند شتر را کجا بخواباند.
﴿اللهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ﴾ (انعام/124)
خداوند آگاه‌تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد.
 
* یک دست صدا ندارد.
﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا﴾ (آل عمران/103)
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.
 
* خواستن، توانستن است.
﴿وَ أَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعی﴾ (سوره نجم آيه 39)
و اين که برای انسان بهره­ ای جز سعی و کوشش او نيست.
 
* از محبت خارها گل مي­شود.
﴿فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴾ (طه/44)
اما به نرمي با او سخن بگوييد، شايد متذکر شود يا (از خدا) بترسد.
 
* تا کور شود هر آنکه نتواند ديد.
﴿ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ﴾ (آل عمران/119).
بگو: با همين خشمي که داريد بميريد.
 
* دو صد گفته چون نيم کردار نيست.
﴿ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾ (صف2)
چرا سخني نمي­گوييد که عمل نمي­کنيد؟
 
* آسمان و ريسمان به هم کردن.
﴿وَ لاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ﴾ (بقره/42)
و حق را با باطل نياميزيد.
 
*ه و ريش پهن نمي­شود.
﴿حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ﴾ (اعراف/40)
مگر اين که شتر از سوراخ سوزن بگذرد.
 
* مور همان به كه نباشد پرشویا این مثل خدا خر را شناخت و شاخش نداد و همچنین گربه مسکین اگـر پر داشتی تخم گنجشک از جهان برداشتی آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی یک شکم در آدمی نگذاشتی.
﴿وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ﴾ (شوری/27)
اگر خداوند رزقش را برای بندگانش زیاد كنند، در زمین طغیان می­ كنند.
 
* از ماست که بر ماست.
﴿وَ مَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ﴾ (شوری/30)
هر مصیبت و گرفتاری كه به شما برسد به دست خودتان ایجاد شده است.
 
* الا یا ایها الساقی أَدِر كأساً و ناوِلها . كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد و مشكلها
﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ﴾ (عنكبوت/2)
آیا مردم فكر می­كنند همین كه گفتند ایمان آوردیم، رها می­شوند و امتحان نمی­گردند.
 
* هر آنكس كه دندان دهد نان دهد.
﴿وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها﴾ (هود/6)
هیچ جنبنده­ای در زمین نیست مگر این كه روزی­اش بر عهده خداوند است.
 
* گر مذهب عاشقان عاقل داری یك دوست بسنده كن كه یك دل داری.
﴿ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِه‏﴾ (احزاب/4
 خداوند در باطن هیچ مردی، دو قلب قرار نداده است.
 
* شاید كه چو وابینی خیر تو در این باشد.
﴿عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ﴾ (بقره/216)
چه بسا شما از چیزی بدتان بیاید و آن برای شما خیر باشد.
 
* رنگ رخسار، خبر می­دهد از سر درون.
﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ﴾ (الرحمن/41)
بد كاران، به سیمایشان شناخته می­شوند.
 
* عزیزان! ز آموختن چاره نیست كه گوید كه دانا و نادان یكی است؟
﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي‏ الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ﴾ (زُمَر/9)
آیا كسانی كه می­دانند، با كسانی كه نمی­دانند، برابرند؟
 
* از مكافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جویا هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت.
﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ - وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾ (زال/7 و8)
هر كس به اندازه­ی ذره­ای كار نیک انجام دهد پاداشش را می­بیند و هر كس به اندازه ذره­ای كار شر و بدی انجام دهد نتیجه­ی آن را می­ بیند.
 
* آتش چو بر افروخت، بسوزد تر و خشک.
﴿وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً﴾ (انفال/25)
بترسید از فتنه­ای که فقط به ستمکاران شما نمی­رسد. (بلکه ظالم و مظلوم، هر دو را فرا می­گیرد).
 
* هر عمل اجری و هر کرده، جزایی دارد.
﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ﴾ (طور/21)
هر کس در گرو عملی است که انجام داده است.
 
* با خلق، کرم کن که خدا با تو کرم کرد.
﴿وَ أحسِن کَما أحسَنَ اللهُ إلَیكَ﴾ (قصص/77)
به خلق، نیکی کن. چنانکه خداوند به تو نیکویی و احسان کرد.
 
* خدای جهان را جهان، تنگ نیست.
﴿وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ﴾ (زُمَر/10)
زمین خداوند، وسیع و گسترده است.
 
* تو مو می­بینی و من پیچش مو یا آنچه فلانی در خشت خام می­بیند دیگران در آفتاب هم نمی ­بینند.
﴿إنّی أری ما لا تَرَونَ﴾ (انفال/48)
همانا من چیزی را می ­بینیم که شما نمی­ بینید.
 
* هرچه رشته بود پنبه شد.
﴿وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَاثًا﴾ (نحل/92)
مانند آن [زنى] که رشته خود را پس از محکم بافتن [یکى یکى] از هم می گسست مباشید.

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها